این کتاب «بازخوانده ی ترجمه ی فارسی نفس المهموم است، شامل وقایع پس از بیعت مردم با یزید ابن معاویه تا بازگشت خاندان حضرت حسین ابن علی بی او به مدینه…
روی واژه بازخوانده تاکید کرده ام. دقیقا از این بابت که چندصد صفحه ی آتی « کاملا متفاوت از نفس المهمومی است که شیخ عباس قمی تألیف و میرزا ابوالحسن شعرانی تحت کتابی به اسم دمع السجوم ترجمه اش کرده. ابایی ندارم از این که بگویم دمع السجوم را من پاره پاره کرده ام تا در بازساختن دوباره اش، از شکل کتابی صرفا در زمره ی كتب علما و محققان، بیرون بیاید.
من در این بازخوانی، خط حادثه را پررنگ کردم و به ترتیب و توالي وقوع حادثه ها دقت کردم و گشتم آدم هایی را که اسمشان در اول حادثه یک چیز بود و در اثنای حادثه یک چیز و در انتها یک چیز دیگر، یکی کردم و نقلهای پراکنده در جای جای کتاب را بی آنکه از جزئیات هیچ کدامشان بزنم – تجمیع کردم و رد نقلهایی را که با هم نمی خواند، در کتاب های دیگر گرفتم تا نقل معقول تر و مشهورتر را بیاورم و تاریخ ها را تا آنجا که میشد – همخوان کردم و جایها و مرزها و منزلها و شهرها را روی نقشه آوردم تا کروکي حادثه معلوم شود و رجزهایی را که ترجمه نشده بود یا ترجمه اش واضح نبود، دوباره ترجمه کردم و رسم الخط را یکدست کردم و پاراگراف بندی کردم و نقطه گذاری کردم و اعراب گذاشتم و توضيحها و تحشیه ها و پاورقی ها را کنار گذاشتم و مکررات و عبارات عربی ای را که حذفشان به ساختار من لطمه نمیاد، حذف کردم و بعد تازه کار اصلی ام شروع شد که نشان بنت امیز مونار ، بود: پاراگرافها را انگانبر هایی فر کردم که با حفظ ترتیب و درباهنگ و تململ بایست به هم می چسباندم و همه فکر و دگرم این بود که صفحات برای خواننده راحت و بی وقفه ورق بخورند و یکبار برای همه معلوم شود و اتفان » چگونه افتاد.
شیخ عباس قمی، مؤلفي نفس المهموم، یک محدث است، بنابر آنچه لغت نامه ها می نویسند محدث کسی است که « بنویسد و بخواند و شنود و نیک فرا گوش دارد و به شهرها و ولايات مسافرت کند برای فراگرفتن و جمع آوري احادیث پیغمبر، و کتب اصول حدیث را به دست آورد و بر پاره ای کتب تعليقات نوشته باشد و سندها و سایر کتب را از علل و تواریخ کاملا بررسی کرده باشد و من حیث المجموع، قریب یک هزار جلد کتاب حدیث را به دقت دیده باشد.»
شیخ عباس قمی که استخوان سوده و آخر محدثین ات۔ خاتم المحدثین »
– غالب نقلهای صحیح مقاتل و کتب تاریخ را در نفس المهموم گرد آورده و این یعنی جزء جزء حادثه ی قتل حضرت حسین ابن علی را از شش ماه پیشتر تا چند ماه بعدترش – ثبت کرده است. او پي حديث درست بوده و مانند گروهی که هرچه را در كتب مؤلفان شیعی است صحيح و هرچه را در تواریخ اهل سنت است باطل می دادند، در کارش تعصب نداشته است. مترجم نفس المهموم درباره ی این کتاب می نویسد:
«مانند آن تاکنون نوشته نشده است، اما به زبان عرب است و همه کس از آن بهره نگیرد. گفتم همان کتاب را به فارسی ساده نقل کنم، چنان چه در عبارت پارسی معني هر کلمه از کلمات عربی گنجانیده شود و سلاست و فصاحت در زبان پارسی محفوظ ماند اگرچه جمع این دو امر بسی دشوار است. »
قسمتی از کتاب آه :
حسين از خانه بیرون آمد تا اخبار مردم بشنود. مروان او را دید و با او گفت «ای اباعبدالله، من خير تو را خواهانم، سخن من بپذیر که راه صواب این است.» ..
حسین گفت « آن چیست؟ بگو تا بشنوم.»
مروان گفت «من میگویم با یزید ابن معاویه بیعت کن -که هم برای دین تو بهتر است، هم برای دنیای تو.»
حسین گفت «إنا لله و إنا إليه راجعون. اسلام را وداع باید گفت اگر امت گرفتار امیری چون یزید گردند. و من از جد خود، رسول خدا، شنیدم میگفت “خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.”» و سخن میان آنها دراز کشید تا مروان خشمگین بازگشت…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.