(مناسب 7 تا 12 سال)
این کتاب با الهام از متون دینی،به بیان بخشی از این نیرنگ ها و فریب کاری های ابلیس پرداخته است. صفحات کتاب شبیه به دفتر مشق بچه هاست و تداعی گر نوشتن خاطرات به صورت دستی توسط خود جناب شیطان خان است😂
به نام خودم😳
قاه ! قاه ! قاه!
پس چی؟ میخواهید بنویسم «به نام خدا»
هرگز! من خیلی وقت است که با خدا قهر کرده ام؛ پس چرا باید بنويسم « به نام خدا »؟
من قبل از آفریده شدن آدم یا به قول شما حضرت آدم, با خدا دوست بودم. حتی در کنار فرشته ها زندگی میکردم و بیست و چهار ساعته خدا را می پرستیدم.
دعوای من و خدا از آمدن آدم شروع شد.
خدا وقتی آدم را آفرید به من و فرشته ها گفت: «به آدم سجده کنید»؛ اما من به آدم حسودی ام شد و غرورم اجازه نداد دستور خدا را بپذیرم. همه ی فرشته ها در مقابل آدم سجده کردند؛ اما من سجده نکردم تازه قسم خوردم که همه ی آدم ها را گول بزنم و آنها را با وسوسه هایم جهنمی کنم👹
خیلی از آدمها دفترچه ی خاطرات دارند. من هم با خودم گفتم مگر تو چه چیزی از آدمها کم داری؟» برای همین به فکر نوشتن بعضی از خاطراتم افتادم و این بیست خاطره را نوشته ام….
بخشی از خاطرات مرا بخوان ، اگر خوشت آمد که حتماااا می آید😌 کتاب خاطراتم را از محفل کتاب بخر تا بدانی چقدر من موجود دوست داشتنی هستم!!!
-آیا در بین شما کسی هست که با عطیه رفیق باشد؟ لطفاً یک نفر به او بگوید که بس این قدر مرا اذیت نکند. امروز ازش خیلی بدم آمد. هر کاری می خواست بکند.
«بسم الله الرحمن الرحیم» می گفت.نمی دانم این «بسم الله» را کی به او یاد داده است؟ عطیه امروز خیلی عصبانی ام می کرد. هر بار که «بسم الله» می گفت، انگار یک لگد به من می زد: چون با شنیدن «بسم الله» او من چند متر آن طرف تر پرت میشدم.
+بسم الله الرحمن الرحيم…
-دست بردار هم نبود. امروز دست کم بیست بار «بسم الله» گفت. موقع لباس پوشیدن؛ موقع غذا خوردن موقع مشق نوشتن؛ موقع کتاب خواندن؛ موقع مدرسه رفتن؛ موقع روشن کردن تلویزیون؛ موقع نقاشی کشیدن ،موقع آب نوشیدن؛ موقع دوچرخه سواری و قبل از چند کار دیگر هم «بسم الله» گفت.
اگر با او دوست هستید کمی نصیحتش کنید. به او بگویید از «بسم الله» گفتن دست بردارد یا لااقل کمتر «بسم الله» را بر زبان بیاورد. به او بگویید با این کار روی اعصاب من راه نرود .من با خدا و یاد او مشکل دارم. اصلا دوست ندارم نام او را بشنوم.