اولین گفتنی های عاشورا برای من
«اولین گفتنی های عاشورا برای من» پاسخ به چهل پرسش کودکان و نوجوان در مورد واقعۀ عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش است. نویسنده گرامی این اثر جناب آقای غلامرضا حیدری ابهری در طول سالیان متوالی و با جمع آوری و پاسخ به مهم ترین سوالات کودکان از واقعه عاشورا ، این کتاب را به لطف خدا به سر انجام رساندند.
این کتاب به شناخت کودکان از افراد حاضر در واقعه کربلا و شناخت شخصیت آنها کمک می کند و به سادگی با متنی روان و قابل درک نگاشته شده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
امام حسین دوست نداشت کار به جنگ و خونریزی بکشد برای همین چندین بار با سپاه یزید حرف زد و آنان را نصیحت کرد. در یکی سخنرانیها حضرت فرمود: اول ببینید که من کی هستم و بعد خوب فکر کنید که آیا کشتن من درست است؟ آیا من فرزند دختر پیامبرتان نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی پدر من نیست؟ آیا جعفر که در بهشت دو بال دارد عموی من نیست؟ آیا این سخن پیامبر را نشنیدهاید که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتاند؟ آیا من کسی از شما را کشتهام؟ آیا من مالی از شما ربودهام؟ آیا من شخصی از شما را مجروح ساختهام؟ پس چرا با من در افتاده اید؟ اگر از آمدنم ناراضی هستید، بگذارید برگردم. متأسفانه لشکر یزید به سخنان خیرخواهانه ی امام حسین اهمیتی نداد و با تیری که عمر سعد ،فرماندهی سپاه دشمن، به طرف لشکر امام انداخت، جنگ را آغاز کردند….
————————————————————————————————————————————————-
یاران امام حسین در واقعه ی کربلا چند نفر بودند و سپاهیان یزید چند نفر؟
یاران آن حضرت هفتاد و دو نفر و سپاهیان یزید حدود سی هزار نفر بودند.
یاران امام حسین از دو گروه تشکیل می شدند؛ گروهی که خویشاوند امام نبودند و گروهی که خویشاوند آن حضرت بودند. گروه اول تا زنده بودند، نگذاشتند کسی از بستگان امام راهی میدان شود. اولین نفر از این گروه که به میدان جنگ رفت جناب عبدالله کلبی بود.