دختر آسماني
(فاطمه زهرا(س)،13قبل از هجرت-11ق،داستان هاي مذهبي،مناسب بالاي 12 سال،تصويرگر:خشايار قاضي زاده)
روایتی از زندگی حضرت فاطمه (س) برای نوجوانان همراه با شعرهایی از حافظ که به توصیف منزلت و جایگاه آسمانی حضرت زهرا (س) میپردازد.
بخشی از کتاب دختر آسمانی:
«خدا این مسافر لطیف را نگه داشته بود تا در غریبترین وضعیت جهان، راهیِ دنیایش کند. خدا این آب زلال کوثری را ذخیره کرده بودتا در کویریترین نقطهی جهان عرضهاش کند. خدا این روشنترین چراغ آفرینش را برای وقتی گذاشته بود که تاریکی، تمام دنیا را فرابگیرد و روشنی بیشترین ارزش خود را پیدا کند. نه فقط من، که آسمان، خورشید، ماه و ستارگان هم، همه کنجکاو آمدنش بودند تا ببینند مردم با این یکتا گوهر آفرینش چه میکنند. یکروز بالاخره زمانِ طولانی انتظار به سر آمد. او پا به این جهان گذاشت وجهان را از نور ظهور خود روشن کرد. در آسمان غوغا شد و من نزدیک بود که از شادی پوست بترکانم و تمام ذخیرههایم را بیرون بریزم. برجستهترین زنهای عالم از بهشت فرود آمدند تا تولد او را تبرک بگویند. گلها به پایکوبی و دستافشانی پرداختند. درختها همه قیام کردند. دریاها به تلاطم درآمدند و ماه، خورشید و ستارگان، همه چشم گشودند و به تماشای این محبوبهی خدا نشستند. از آن به بعد، زمان برای ما زود میگذشت و لحظهها به سرعت سپری میشد. دوست داشتیم زمان از حرکت بایستد و آفرینش متوقف شود تا روزگار بر آن عزیز نگذرد و عمرش سپری نشود ! دوست داشتیم که او برای همیشه در این جهان بماند و قدم به جهان دیگر نگذارد. هیچ کدام به حال خود نبودیم. همهی توجهمان به او بود و نگاههایمان به سوی او. وقتی که راه میرفت، درختها به او سلام میکردند و غنچهها پیش پایش باز میشدند. ابرهای بالای سرش سایه میگستردند تا نور آفتاب، چشمها و گونههایش را نیازارد. نسیم با مهربانی گرد او میگشت و عطر خوشبوتربن گلها را به ارمغان شامهاش میبرد.»