دختر پیامبر
وقایع زندگی حضرت زهرا (س) بعد از رحلت پیامبر اثر استاد جاودان
طبق گزارش ،تاریخ در سقیفه چهار قبیله حضور داشتند که همه ی آن ها به کسب قدرت فکر میکردند و بدون اینکه در خاطر داشته باشند که خدا و پیامبر اله برای آینده ی آنها چه راهی نشان داده اند، هر شخصی قبیله و شعار خودش را فریاد میزد و خواهان ریاست و قدرت آن بود.
سرانجام هم قبیله ای پیروز شد که به شعارهایی مؤثرتر از شعارهای عربی دیگر چنگ زده بود و حکومت و قدرتی برپا کرد که اساسی جز عربیت نداشت و این همان بازگشت به دوران جاهلیت بود که سخن قرآن و ادعای تاریخی ما نیز بر همین مبنا است.
خاندان پیامبر عهده دار مقابله با این جاهلیت دوباره بودند و این وظیفه را به بهترین صورت انجام دادند. آنچه را که صدیقه ی طاهره دختر بزرگوار پیامبر در این دوران کوتاه انجام داد، کاملاً در این راستا بود و هدفی به غیر از محکوم کردن وضع موجود نداشت؛ و اینکه ایشان برای خویش قبری مخفی در خانه ی خودش برگزید یکی از جریانات مهم این مقابله برشمرده می شد. نوشته ی حاضر در ابتدا عهده دار تبیین مراحل مختلف این مقابله است؛ و سپس به تفصیل از خاک سپاری و مدفن دختر پیامبر سخن خواهد گفت مطالب ما در این نوشتار به دو بخش تقسیم می شود:
بخش اول بخش جدلی تاریخی؛ توضیحی ، تبیینی
بخش دوم بحث تطبیقی
هجوم به خانه
طبری نقل میکند:
عبد الرحمن بن عوف در آخرین روزهای حیات ابوبکر به نزد او رفته او را غصه دار میبیند. عبد الرحمن او را دلداری میدهد و از او مدح زیاد میگوید. بعد از آن هم سخنانی میان آن دو رد و بدل میشود. سرانجام ابوبکر می گوید:
من بر چیزی از مسائل دنیا تأسف نمی خورم؛ مگر برسه چیز که دوست میداشتم آنها را ترک گفته بودم
اول اینکه ای کاش من خانه ی فاطمه را نمی گشودم، ولو اینکه با یک جنگ از آن خانه روبه رو میشدم.
ابن عبدربه در عقد الفرید نیز همین عبارت را نقل کرده است.
یعقوبی این وصیت را آن گونه نقل میکند که به عبدالرحمن می گوید:
من تأسف بر چیزی از امور دنیا ندارم؛ جز برسه چیز که انجام داده ام و ای کاش آنها را انجام نداده بودم.
اول اینکه ای کاش من عهده دار حکومت نمی شدم و آن را به دیگری واگذار میکردم و اگر من تنها کمک کار بودم بهتر از این بود که امیر باشم.
دوم اینکه ای کاش من خانه ی فاطمه را تفتیش نمیکردم و مردان را بدان وارد نمیساختم ولو اینکه درب آن بسته شده و عليه من اعلان جنگ میشد.
مسعودی نیز می نویسد
آنگاه که ابوبکر به ساعات آخر عمرش رسید گفت:
من بر هیچ چیز از امور دنیا تأسف نمی خورم؛ مگر برسه چیز که آن را انجام داده ام و دوست می داشتم که آن را ترک می گفتم.
من دوست میداشتم که خانه ی فاطمه را تفتیش نمی کردم.
بعد هم سخنان بسیار دیگری گفت در هر صورت از این اسناد به دست می آید که خانه ی دختر پیامبر مورد هجوم واقع شده و مردانی با آتش به کنار در آن خانه آمده و سپس به آن وارد شده اند. تنها مقاومتی که مورخان نقل میکنند، بیرون آمدن زبیر با شمشیر و زمین خوردن، سپس از دست دادن شمشیر و دستگیر شدن او است.