سوغاتی
برش هایی از کتاب سوغاتی:
دیگ
نشسته دیگ روی اجاق
زیرش داره شعله داغ
پر از بخاره رو سرش
همسایه ها دور و برش
هی میگه قُل قُل آخ جون
قبول باشه نذرتون
عطر مامان
به به به چه بویی
عطری شده لباسم
باز بوی گل گرفته
لباس رنگ یاسم
عطر مامان همیشه
گوشه جانمازه
یه پیس از اون گرفتم
البته با اجازه