ماموریت جویدنی
کتاب ماموریت جویدنی ماجرای پیمان نامه پیامبر است که موریانه ها آن را خوردند و حقانیت پیامبر برای مردم آشکار شد.
—————————————————————————————————————————————————-
موریانه ها تندتند شروع کردند به جویدن و پشت سر فرماندهشان به صف شدند. رفتند و رفتند تا به بیرون خانه رسیدند از روی یکی از مجسمه های سنگی بالا رفتند و از آنجا به آدم ها نگاه کردند.
مرد اخمو خیلی زود کاغذ لوله شده را برداشت و پیش بقیه رفت. بعد با صدای بلند گفت: همگی بدانید که محمد و دوستانش اجازه ندارند به شهر برگردند. آن وقت به کاغذ نگاه کرد و ادامه داد همه چیز این تو نوشته شده.
موریانه ها ریزریز خندیدند و منتظر ماندند.
اما وقتی کاغذ لوله شده باز شد هر جای نامه که کلمه های آن می گفتند محمد و دوستانش نباید به شهر برگردند خورده شده بود.
مرد اخمو اخم هایش را بیشتر کرد و گفت: با… با… باورم نمی شود!
یکی از کسانی که آنجا ایستاده بود با چشم های گرد شده به کاغذ نگاه کرد و گفت: اینجا که نوشته ای نیست
آن دیگری دستی به سبیلش کشید و گفت : من که دیگر قبولش ندارم
یکی دیگر با تعجب گفت: فقط نام خدا باقی مانده