من،خدا هستم، با من حرف بزن
خدا مثل آدمها نیست که از حرفهای این و آن خسته شود. ناراحت شود حوصله اش سر برود و جواب ندهد
خدا دوست دارد با او حرف بزنیم چیزی از او بپرسیم و چیزی از او بخواهیم
خدا همیشه منتظر خواسته های بندگانش است. و جواب میدهد.
برشی از کتاب:
-من دعا و آرزوهای کسانی را برآورده میکنم که به من ایمان داشته باشند و کارهای شایسته انجام بدهند. البته خیلی از کارها را به دست خودشان سپرده ام تا زحمت بکشند و چیزهایی را که دوست دارند با سعی خودشان به دست بیاورند. آن وقت قدر نعمت ها را بیشتر میدانند.
-آخر یک چیزها و یک آرزوهایی هم هست که فقط شما میتوانید درستش کنید پدرم میگوید بعضی از چیزها که ما از خدا میخواهیم به صلاح ما نیست اما من نمیدانم این صلاح یعنی چه
-پدرت راست میگوید.
-یادت هست همین چند روز پیش که مریض شده بودی پزشک گفته بود این چیزها را نباید بخوری این داروها را هم باید بخوری … و تو ناراحت شده بودی؟
-بله یادم هست.
-خوب اگر آن چیزهایی را که دوست داشتی میخوردی حالت بدتر میشد. و اگر آن داروهای بدمزه را نمی خوردی حالت خوب نمیشد.