هزار بوسه پر پری و دو داستان دیگر
سه قصه با سه داستان برای یادگیری نظم، مهارت های شخصی ، رازداری و…..
برشی از یکی از داستان های کتاب هزار بوسه ی پرپری و دو داستان دیگر:
کبودو
زنبورک از دوستانش پرسید: «این سنجاقک های دوقلو را می شناسید بچه ها؟ بچه زنبورها سرتکان دادند. زنبورک گفت: «خُب، مگر خیلی شبیه هم نیستند؟
پس چه فرقی با هم دارند که فیروزک از کبودو قشنگ تر و دوست داشتنی تر است؟»
زنبورهای دیگر دوباره سرتکان دادند.
اما هیچ کدامشان برای این سؤال جوابی نداشتند.
کبود و از آنجا رد میشد و حرفهای زنبورک را شنید
از همیشه اخموتر شد زود پیش فیروزی پر کشید
چند بار دورش چرخید و یواشکی به او خوب نگاه کرد اما نفهمید با فیروزی چه فرقی دارد
با خودش :گفت: «اگر بالهایم را خوب خوب توی رودخانه بشویم به اندازه فیروزک قشنگ میشوم……