پرپرک
داستان کتاب پرپرک ماجرای پرستویی است که درس ها خود را خوب یاد گرفته اما از آنها به وقتش استفاده نمیکند و این باعث ماجراهایی می شود. این داستان بر اساس حکمت هایی از نهج البلاغه است.
اوووووَوه ! چقدر لک لک!
پرپرک نزدیکشان رفت و گفت:
«آهاااای یادتان باشد کوچ یک کارگروهی است » و برایشان بال تکان داد بعد توی آسمان چرخید و آواز خواند. کمی آن طرف تر چلچله ها را دید.
آنها هم در حال کوچ بودند پرپرک گفت: «آهااای! یادتان باشد هیچ وقت از گروه بیرون نروید و برایشان بال تکان داد.
بعد به خورشید نگاه کرد و با خودش گفت: «ما به سمت خورشید میرویم و زودی برگشت پیش پرستوها